چرا ارتباطات مهم است؟ چگونه ارتباط مؤثر برقرار کنیم؟
انسان ها در تمام شرایط زندگی، در حال برقراری ارتباط موثر هستند، یعنی هر حرکتی در دنیای اطراف، ناشی از برقراری ارتباط موثر است و محال است بتوانیم شرایطی را جستجو کنیم که در آن لحظه، بدون ارتباط باشیم؛ حتی در خلوت ترین مکان ها و ساکت ترین لحظات، انسان با خود در حال برقراری ارتباط است؛ حتی در شرایط جدایی و طلاق، در نزاع ها و جنگ ها هم انسان ها در حال برقراری ارتباط هستند. تنها نوع ارتباط در جهت دیگری است.
با داشتن چنین باوری در زندگی، ارتباطات رنگ و بویی تازه به خود می گیرد و انسان ها هرگز در زندگی، منتظر لحظات نمی نشینند زیرا هر حرکتی را نوعی ارتباط می دانند و اینکه هر ارتباطی می تواند انسان را به پله های بالاتری از کمال و موفقیت برساند.
نخست لازم است بدانیم که “ارتباط چیست” و ” چه معنایی دارد” تا برسیم به اینکه نوع مؤثر آن کدام است.
ارتباط عبارت است از انتقال اطلاعات از سمتی به سمت دیگر که درباره انسان؛ انتقال اطلاعات، احساس یا هر چیز دیگری از شخصی به شخص دیگر، ارتباط نامیده می شود.
در ارتباط مؤثر، نخست باید بدانیم که چه چیزی را می خواهیم منتقل کنیم، سپس بدانیم که ان چیز چه تأثیری بر انتقال دهنده یا مخاطب خواهد گذاشت.
دوم اینکه روش انتقال پیام چیست، تا بتوان نتیجه مثبتی از آن گرفت. در واقع، اگر این دو تفکر را به همراه اصول تکنیکی آن و به درستی اجرا شوند، می توان گفت که ارتباط از نوع مؤثر آن، برقرار شده است.
سوم اینکه بطور یقین، باید در ارتباطات مؤثر، هدف و نتیجه مشخص شده باشد؛ برای نمونه، رابطه استاد و شاگرد، پزشک و بیمار، زن و شوهر، رئیس و مرئوس، مدیر و کارمند، والدین و فرزندان، فروشنده و مشتری باید مؤثر باشد زیرا هدف این ارتباط آموزش، درمان، تربیت و فروش بالاست.
در طبیعت هیچ ارتباطی برقرار نمی شود مگر آنکه در آن، اصول ارتباط مؤثر رعایت شود زیرا همگی، در جهت تکامل و هدفی مثبت در حال برقراری ارتباط هستند.
تمام افراد موفق شامل ورزشکاران، مدیران، درمان گران و مشاوران، تنها در صورت داشتن ارتباطی مؤثر بوده است که زبانزد خاص و عام شده اند. اما این ارتباط چیست که تا این حد تأثیرگذار است؟!
در یک کلام می توان گفت، ارتباطی مؤثر است که بتوانیم از طریق آن، پیام را به سطح ضمیر ناخودآگاه فرد ارسال کنیم و تنها در این صورت است که نخستین مرحله ارتباط مؤثر را اجرا کرده ایم. حال اگر بخواهیم در این زمینه موفق عمل کنیم، باید ضمیر ناخودآگاه را بشناسیم و بدانیم که طبق چه اصولی کار می کند.
از آنجایی که ضمیر ناخودآگاه، بیش از ۹۷% رفتارهای شخصیت فرد را تحت کنترل دارد؛ اگر ما بتوانیم در جایگاه عامل، در سطح مؤثر ارتباط برقرار کنیم و پیامی را به ناخودآگاه فرد منتقل کنیم، در بهترین شرایط، ممکن است این پیام به همان میزان، بر فرد اثر گذارد. البته دخالت و استدلال های خودآگاه را نباید گرفت چرا که این استدلال و تجزیه و تحلیل های او نیز می تواند در تأثیرگذاری بر ناخودآگاه، مؤثر باشد. پس چنانچه بتوان در اجرای الگوهای ارتباط مؤثر، مهارت کسب کرد؛ می توان تأثیرپذیری را به حداقل رساند و به نتایج بسیار خوبی دست یافت.
در برقراری ارتباط مؤثر بین یک سوژه و عامل، سوژه نقش یک عروسک خیمه شب بازی را ایفا می کند که به تمام اجزای بدنش، نخ هایی بسته شده است و عامل با حرکت دادن آن نخ ها، سوژه را به حرکت می آورد. ارتباط مؤثر نیز می تواند تا این حد در سوژه تأثیرگذار باشد که با هر حرکتی، یکی از اعضای سوژه را به حرکت وادارد که این امر، در نتیجه ایجاد اعتماد کامل در ارتباطات صورت می گیرد، البته به شرط اینکه عامل در این خصوص، مهارت لازم داشته باشد.
“اعتماد”، از نشانه های برقراری ارتباط مؤثر بین سوژه و عامل است که این اعتماد را ناخودآگاه فرد شکل می دهد. چنانچه عامل در اجرای تکنیک های ارتباطی، تخصص کافی داشته باشد؛ این امر در کم ترین زمان ممکن اتفاق خواهد افتاد. در واقع تا زمانی که این اعتماد و اطمینان در سوژه ایجاد نشود، هرگز ارتباط مؤثر برقرا نخواهد شد.
نخستین مرحله در برقراری ارتباط مؤثر، “رعایت حریم شخصی مخاطب” است. این حریم از جنس مادی نیست و خاصیت مغناطیسی دارد و با اجرای این تکنیک منحصر به فرد آن، می توان این حریم را شناسایی کرد. در واقع، با رعایت فاصله حریم های افراد، احساس امنیت و اعتماد در سطح ناخودآگاه ایجاد می شود. این حریم، تحت کنترل کامل ناخودآگاه است و خودآگاه نمی تواند آن را تشخیص دهد و به همین دلیل که در بیشتر موارد، برخی این حریم را حفظ نمی کنند! رعایت نکردن حدود و حریم در سطح ناخودآگاه، تجاوز محسوب می شود که نخستین قدم در برقرا نشدن ارتباط مؤثر است و اگر با مهارت رعایت نشود، نتیجه آن معکوس خواهد بود
همانطور که بیان شد، این حریم از جنس مغناطیسی است و در تمام افراد وجود دارد و با تکنیک عملی خاصی مشخص می شود؛ در واقع، باید فاصله حریم عامل با مخاطبان شناسایی شود و هنگامی که دو حریم در حالت مماس بر یکدیگر قرار بگیرند، ارتباط می تواند مؤثر باشد. البته تنهای اجرای تکنیک کافی نیست و باید شرایط دیگری نیز فراهم شود.
آیا تاکنون به احساسات خود وقتی که داخل اتوبوس و متروی شلوغی قرار گرفته اید، توجه کردید؟! این احساس بد و خفگی علاوه بر تماس نزدیک فیزیکی، به دلیل تداخل حریم های شخصیتی افراد است که ضمیر ناخودآگاه در هر شرایطی این اتفاق نوعی تجاوز به حریم خود می شناسد که موجب می شود احساس ناخوشایندی در فرد ایجاد شود.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.