تعهد
آنچه موجب تمایز میان اهل عمل و اهل خیال پرد ازی می شود تعهد است.
مردم از رهبران غیر متعهد پیروی نمی کنند. تعهد را می توان به اشکال گوناگون نشان داد، از ساعت های کار گرفته تا تلاشی که برای ارتقاء توانایی های خود انجام می دهید یا ایثاری که در راه کمک به همکاران تان به خرج می دهید. «استیون گرگ» رئیس و مدیر عامل شرکت اتیکس
میکل آنژ زندگی شگفت انگیزی داشت. او که شاید بزرگ ترین هنرمند تمدن غرب باشد- و مسلماًَ تأثیرگذارترین آنها- مجسمه سازی بالفطره بود. نقل کرده زمانی که در نوزادی شیر دایه اش را می خورده، همراه با آن عشق به ابزارهای مجسمه سازی وارد بدنش شده است. او اولین شاهکار هنری اش را در بیست و یک سالگی خلق کرد. کار مجسمه های پیتا و داوود را پیش از سی سالگی به پایان رساند.
در اوایل دهه ی سی سالگی میکل آنژ، پاپ ژولیوس دوم این هنرمند بزرگ را به رم فراخواند و به وی گفت مقبره باشکوهی را برای او بسازد، اما سپس از وی خواست در عوض یک کار نقاشی برایش انجام دهد. میکل آنژ ابتدا می خواست این پیشنهاد را رد کند، زیرا هیچ تمایلی نداشت روی سقف کلیسایی کوچک در واتیکان نقاشی کند. اگر چه در کودکی نقاشی را آموخته بود، اما عشقش مجسمه سازی بود. وقتی پاپ به او فشار آورد، با بی میلی پذیرفت.
تاریخ نویسان اعتقاد دارند رقبای میکل آنژ این کار را برای او جور کردند با این امید که او آن را نپذیرد و از چشم پاپ بیفتد، یا آن را بپذیرد و خود را رسوا کند. اما میکل آنژ وقتی کار را پذیرفت، خود را تماماً وقف آن کرد و کار را از ترسیم ساده حواری، به نقاشی بیش از چهارصد پیکر و نه صحنه از کتاب پیدایش تبدیل نمود.
این هنرمند چهار سال آزگار، به حالت درازکش کشیده بر پشت، روی سقف کلیسای سیستین نقاشی کرد و بهای سنگینی برای آن پرداخت. این کار دید چشمانش را تحلیل برد و او را فرسوده ساخت. میکل آنژ گفت: «پس از چهار سال سختی و کشیدن بیش از چهارصد پیکر بزرگ تر از اندازه واقعی، احساس می کردم به پیری و فرسودگی جرمیای نبی هستم. فقط سی و هفت سال داشتم، اما دوستانم مرا که پیرمردی شده بودم نشناختند.»
تأثیر تعهد میکل آنژ گسترده بود. ولی نعمت خود، پاپ را خشنود ساخت و سفارش های دیگری را از واتیکان دریافت کرد. امام از همه مهمتر، تأثیر عظیمی روی جامعه ی هنری گذاشت. دیوار نگاره های او در کلیسای سیستین چنان جسورانه، خلاقانه و بی نقص بود که موجب شد بسیاری از دانشمندان پیرو او، از جمله نقاش با استعداد، رافائل، سبک خود را تغییر دهند. متخصصان تاریخ هنر اصرار دارند که شاهکار میکل آنژ مسیر نقاشی در اروپا را برای همیشه عوض کرد و تأثیری همانقدر مهم بر مجسمه سازی و معماری نهاد.
بی شک استعداد میکل آنژ موجب شهرت او گردید، اما بدون تعهد، تأثیرش این چنین شگرف نمی شد. میزان توجهش را در توجه وی به جزئیات ریز و همچنین تصویر کلی نقاشی هایش می توان دید. وقتی از او پرسیدند چرا روی گوشه های تاریک از کلیسای سیستین که هیچ کس نمی تواند ببیند این قدر با دقت کار کرده است، جوابش فقط این بود: «خدا می بیند.»
دنیا هرگز رهبر بزرگی به خود ندیده است که فاقد تعهد بوده باشد. تعهد برای هر فر د معنای متفاوتی دارد:
برای مشت زن به معنای برخاستن از روی تشک و پس از به زمین خوردن است.
برای دونده ی ماراتن به معنای دویدن ده کیلومتر بیشتر هنگام از نفس افتادن است.
برای سرباز به معنای بالا رفتن از تپه در حالی است که نمی داند در آن سوی تپه چه چیز در انتظارش است.
برای مبلغ مذهبی به معنای کنار گذاشتن راحتی خود به منظور تلاش بهبود زندگی دیگران است.
برای رهبری به معنای همه ی اینها و چیزی فراتر از این هاست، زیرا افراد تحت رهبری اش به او وابسته اند.
اگر می خواهید رهبری تأثیرگذار باشید، باید احساس تعهد کنید. تعهد واقعی برای دیگران الهام بخش است و آنها را جذب می کند. به آنان نشان می دهد که به کار خود ایمان دارید. تنها در صورتی که شما به هدف خود اعتقاد داشته باشید، آنان به شما اعتقاد خواهند داشت. طبق قانون خرید در حراجی ها، مردم ابتدا حراج گذار را ارزیابی می کنند و سپس از او جنس می خرند.
ماهیت واقعی تعهد این سه دیدگاه است:
۱) تعهد از قلب آغاز می شود
بعضی افراد خواهان آنند که پیش از متعهد شدن، همه چیز عالی پیش رود. اما تعهد همیشه مقدم بر دستاورد است. اگر می خواهید به عنوان رهبر تغییری در زندگی دیگران ایجاد کنید، به قلب خود رجوع کنید و ببینید واقعاً متعهد هستید یا نه.
۲) تعهد بر اساس عمل سنجیده می شود
حرف زدن درباره تعهد یک چیز است و عملی کردن آن چیز دیگر. تنها معیار واقعی تعهد، عمل است.
۳) تعهد در را به روی دستاوردها می گشاید
شما به عنوان رهبر با موانع و مخالفت های زیادی روبه رو می شوید و زمان هایی پیش می آید که تعهد تنها عامل پیش برنده ی شماست. اگر می خواهید به هدفی ارزشمند دست یابید، باید متعهد شوید.
وقتی پای تعهد به میان می آید، مردم به واقع به چهار دسته تقسیم می شوند:
۱) افراد ولنگار. کسانی که هدفی ندارند و بنابراین متعهد نمی شوند.
۲) افراد بی جربزه. کسانی که مطمئن نیستند بتوانند به اهدافشان برسند، بنابراین از متعهد شدن می ترسند.
۳) افراد کنار گیرنده. کسانی که راه را به سوی هدف آغاز می کنند، اما با دیدن مشکلات دست از کار می کشند.
۴]) افراد مصمم. کسانی که هدفی را تعیین می کنند، به آن متعهد می شوند و برای رسیدن به آن هر بهایی را می پردازند.
برای افزایش تعهدتان کارهای زیر را انجام دهید:
– آن را اندازه بگیرید
گاهی فکر می کنیم به چیزی متعهد شده ایم، اما رفتارمان خلاف این را نشان می دهد. چند ساعتی را صرف بررسی چگونگی گذارندن وقت و چگونگی خرج پول هایتان کنید. ببینید چه میزان وقت تان صرف کار، خدمت رسانی، خانواده، سلامتی، تفریح و غیره می کنید. ببینید چه مقدار پول خرج هزینه های زندگی، تفریح، پیشرفت شخصی و کمک کردن می نمائید. همه ی این ابزارهای سنجش تعهد شما هستند. ممکن است نتیجه ای که می گیرید شگفت زده شوید.
– بدانید چه چیز ارزش مردن را دارد
یکی از پرسش هایی که هر رهبری باید از خود کند این است که برای چه چیز حاضرم بمیرم؟ اگر در موقعیتش قرار بگیرید، چه کاری را حاضر نیستید هرگز و به هیچ قیمتی کنار بگذارید؟ زمانی را در خلوت خود به این مسئله بیندیشید. هر نتیجه ای را که می گیرید یادداشت کنید بعد ببینید اعمال تان با خواسته های تان هماهنگ است یا نه.
– از روش ادیسون استفاده کنید
اگر برداشتن اولین گام برای تان مشکل است، کاری را که توماس ادیسون می کرد امتحان کنید. وقتی فکر خوبی برای اختراع به ذهنش می رسید، مصاحبه ای مطبوعاتی راه می انداخت و آن را اعلام می کرد. بعد به آزمایشگاهش می رفت و آن را اختراع می کرد. برنامه های تان ر ا اعلام کنید تا برای عملی کردن شان تعهد بیشتری احساس کنید.
منبع: صفت های بایسته ی یک رهبر – جان سی مکسول
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.