رابطه را از خودتان آغاز کنید
رابطه با خودتان تعیین کننده تمام روابط زندگی تان است. برای دوستی با دیگران نخست باید با نزدیکترین آشنای زندگی یعنی خویشتن پیمان الفت و صمیمیت ببندید. اگر پس از ایجاد هر رابطه، از دیرگان توقع داشته باشید عشق، شادمانی، و نشاط در شما پدید آورند و تمام احساسات و هیجانات شما را پاسخ گویند مسئولیت سنگینی را بر دوش آنها نهاده داید.
زیرا آنچه را که جستجویش می کنید در قلب خودتان است، متأسفانه ما به این اندیشه خو کرده ایم که عشق و محبت را از دیگران بستانیم دیگران هم انتظار دارند که ما عشق و محبت مان را تقدیمشان کنیم. درست مانند دو نفر گرسنه که می کوشند جنگ بیندازند و غذای یکدیگر را بربایند، و این توقع بیجا و غیر منطقی جز ناامیدی و پریشانی فرجامی دیگر ندارد.
برای اینکه رابطه ای سرشا ر از عشق و محبت با خود به وجود آورید، فهرستی از خصوصیاتی مثبت زندگی و موفقیت هایتان و موانعی را که بر آنها غلبه کرده اید تهیه و خود را به خاطر این دستاوردها تحسین کنید. فراموش نکنید که گسترش خویشتن دوستی و توجه به اهمیت و منزلت خویش با میزان عبارت های تحسین آمیز و رفتار محبت آمیزی که با خود دارید نسبت مستقیم دارد.
تکرار عبارت های تحسین آمیز درباره صفات و ویژگیهای مثبت و سازنده خویش در شما احساسی نیکو و دلپذیر پدید می آورد و طبعاً آن را با دیگران نیز سهیم مس شوید. عبارت های تحسین آمیز باید با رفتار های محبت آمیز دنبال شود. ضرب المثل معروفی می گوید: عمل بلند تر از کلمات سخن می گوید.
بر این اساس جلوی آیینه بایستید در چشمان نگاه کرده و عشق و محبت تان را به خود ابراز کنید. بطور مثال بگویید: من خودم را دوست دارم و طبعاً روابطی مهرآمیز و خوشایند را به زندگی ام جذب می کنم. واقعاً حیرت انگیز است که چسبیدن به این اندیشه و ایمان آوردن به آن تا چه اندازه می تواند در احساس ما نسبت به خودمان مؤثر واقع شود.
پس از آنکه رابطه ای محبت آمیز با خودتان به وجود آوردید بکوشید آن را با دیگران قسمت کنید. به طور مثال به چشمان نزدیکترین افراد زندگی تان بنگرید و از صمیم قلب به آنها بگویید که دوستشان دارید. فراموش نکنید که عشق پیش از آنکه به کسی عرضه شود باید در اندرون خودتان باشد. وقتی خودتان چیزی نداشته باشید چگونه خواهید توانست آن را به دیگری عرضه کنید.
هرگز نمی توانید ذهنتان را به کمبودها و محدودیت هایتان متمرکز کنید، نسبت به خود احساسی ناخوشایند داشته باشید، عبارت خرده گیرانه و پرانتقاد به خود بگویید، به هر کجا می روید جامه دانی بزرگ از خشم و اندوه و افسوس با خود یدک بکشید و سپس از دیگران انتظار داشته باشید شادمانی و شور و نشاط را به شما ارزانی کنند.
احتمالاً برای ابراز عشق و محبت تان به دیگران اوقاتی را صرف این کار می کنید. حال بگویید برای ابراز دوستی و صمیمیت به خود چه وقتی را در نظر گرفته اید؟ اگر کسی را سزاوار تحسین و تمجید بدانید چه کاری برایش صورت می دهید؟ به احتمال زیاد با اظهار عبارتی به قدر و ارزش او تأکید می کنید. آیا آماده اید قدر خوبیهای خود را نیز بدانید و از شخصیت والایتان سپاسگزاری کنید.
اگر بیاموزید که کارهای مثبت و خصوصیات نیکوی خود را نیز کانون توجه قرار دهید و مستحق قدردانی بدانید، چیزی نمی گذرد که حال و هوای دیگری در شما پدید می آید، نشاط و سرزندگی در چهره تان نمایان شده و رفتارتان نسبت به خود از هر جهت گرم و دلپذیر می شود.
خویشتن دوستی باید در ذات و جوهر وجودتان نفوذ کند و به عادت تبدیل شود. خود را مستحق زندگی شاد و آرام بدانید و از ملامت و شماتت خود جداً بپرهیزید. به هرحال هر چه زودتر برنامه ای را برای تقویت خویشتن دوستی تان تدوین کنید. زیرا تا وقتی به قدر و اهمیت خود پی نبرید و رابطه ای صمیمی با خود برقرار نکنید، نخواهید توانست عشق و محبت تان را به کسی عرضه کنید. همه ما ذهناً این از این واقعیت باخبریم.
با وجود این برای آفرینش رابطه ای مهرآمیز با خود این دست و آن دست می کنیم و ایجاد تحول در رابطه با خویش را به فردا موکول می نماییم.
منبع: کتاب زندگی در اوج – آنتونی رابینز
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.